حضور دکتر سید علی جوادی نماینده موسسه حجامت ایران در استانهای خراسان
در اولین سمینار طب سنتی دانشگاه پیام نور مرکز قوچان
بدنبال استقبال پرشور قوچانیها از مباحث آموزشی طب سنتی و اسلامی دومین گردهمایی از این نوع به میزبانی دانشگاه پیام نور قوچان برگزار شد. در این گردهمایی که توسط دانشویان این دانشگاه برگزار شد ،دکتر جوادی مباحثی در مورد مزاج شناسی و تغذیه از منظر طب سنتی ارائه نمود.قابل ذکر است نمایشگاهی از گیاهان دارویی و کتابهای سنتی نیز در زمان این سمینار با همت علاقه مندان تشکیل شده بود.
در این نشست در مورد مزاج سنین مختلف مطالب زیر ارائه شد:
علاوه بر مزاج تيپ اشخاص، مزاج سن هم داريم، يعني بدن افراد در سنين مختلف حالتهاي متفاوتي را به خودش ميگيرد. اين حالتها به چهار دوران تقسيم ميشوند:
1ـ دوران رشد يا نمو: دوران رشد كه از ابتداي تولد تا 15 سالگي است، در اين مدت، رشد بدن به حد كمال ميرسد و حرارت و رطوبت بر بدن غلبه ميكند، در حقيقت اين دوره، مزاجش گرم و تر است و اين به اين معني نيست كه مثلاً فردي كه بيست سال دارد مزاج شخصي يا جبلياش گرم و تر است بلكه، به اين معني است كه اين مقطع سني نسبت به مقاطع سني قبل و بعدش گرمي و تري زيادتري دارد، هرچند ممكن است اين شخص مزاج جبلياش سرد باشد، مثل بلغميها، در حقيقت مزاج تيپ فرد مزاج جبليه مولوديه يا مادرزادي گفته ميشود ولي اين مزاج را مزاج سن ميگوييم. البته ممكن است مزاج سن با يك مزاج عارضي مرضي يا مزاج بيماري تلفيق گردد، كه اينها را بايد از يكديگر تفكيك كرد بدين ترتيب كه در هر فرد بايد دانست كه مزاج مادرزادي وي چيست؟ مزاج سنش چيست؟ مزاج بيماري كه بر او عارض شده است، چيست؟
در دوران اول كه دوران رشد و نمود است، حرارت نسبت به دورههاي ديگر بالاتر است، رطوبت هم تا اندازهاي بالاتر است و اين دوران، دوراني است كه تقريباً خونسازي در بدن بيشتر انجام ميشود.
2- دوران وقوف يا جواني: از ابتداي 15 سالگي الي 30 يا نهايتاً 40 سالگي را دوران وقوف مي گويند يعني يک حالت توقف و رکود نسبي ايجاد شده است و رشد و نمو نسبت به دوران اول كمتر شده است و كنترل روي رشد و نمو قدري بيشتر شده است. اين دوره، دوره غلبه حرارت و خشکي است، يعني گرمي و خشکي در بدن افزايش پيدا ميکند.
3- دوران بزرگسالي يا کهولت : که از 40 سالگي الي 60 سالگي است ، در اين دوره رشد و نمو کاملاً متوقف شده است و بدن آرام آرام رو به نقصان مي گذارد و قدرتهاي بدني بتدريج کم ميشود.
اما قوا كاملاً ضعيف نشدهاند اين دوره، دوران سردي و خشكي است، البته بين اطباء قديم اختلاف نظر وجود دارد درين باب كه اين دوره، دوره سردي و خشكي است و سردي و تري.
4ـ دوره انحطاط يا پيري: كه از 60 سالگي تا پايان عمر ميباشد. اين دوره، دوره ضعف آشكار و شديد است و دورهاي است كه سردي و رطوبت شديداً غلبه ميكند. نكته مهم در اين جا اين است كه مزاج سنين در همه افراد اينطور كه گفته شد نيست، در حقيقت خود افراد متوجه ميشوند كه وقتي به سن 30ـ33 سالگي ميرسند، افت شديد در بدنشان آشكار ميشود، حتي حالتهاي روحيشان و بدنيشان تغيير پيدا ميكند، بطور مثال هضم غذا تغيير مييابد، قدرت جست و خيز و بالا رفتن از موانع تحليل ميرود، ممكن است قدري فراموش ايجاد شود.
مرحله 60 سالگي قواي روحي و جسمي آنها يك پله پايينتر ميرود، اما اين سالها سالهاي دقيقي نيست كه مثلاً بگوييم دقيقاً در 30 سالگي شروع ميشود يا در 29 سالگي ممكن است يك نفر در 28 سالگي اين افت را احساس كند و يك نفر هم تا 35-40 سالگياي افت را احساس نكند، و نكته ديگر اينكه، اختلاف در تري و خشكي اين سالها مهم نيست بلكه سردي و گرمي اين سالها اهميت دارد. ، در حقيقت مهم اين است كه تا 40 سالگي گرمي بدن شروع تحليل رفتن ميكند و شخص تغييرات جدي در بدنش احساس ميكند. در هر صورت ما بايد بتوانيم بين مزاج اصلي و مزاج سن فرق بگذاريم. كاربرد مطالب گفته شده در اينست كه مثلاً : اگر شخصي مزاج سنش گرم باشد و مزاج جبليش (سرشتی)هم گرم باشد، حالت نامطلوبي برايش ايجاد ميشود بهمين دليل معمولاً گرم مزاجها در ابتداي دوران عمرشان سختيهاي زيادتري، هم از نظر روحي و هم از نظر جسمي محتمل مشوند يعني افراد صفراوي مزاج يا دموي مزاج را ميبينيم كه در دوران ابتداي عمرشان تا 20 الي 30 سالگي، تندخو هستند و به خاطر گرمي مزاج، مشکلات معده و بثورات پوستي ايجاد ميشود و بسيار تندمزاج و بداخلاق هستند. رشد فکري بعد از سنين گرمي آنهاست، به عبارت ديگر بعد از 30 الي 40 سالگي تازه شروع به رشد فکري مي کنند و شكوفا ميشوند درحاليكه تا آن سن حالت خمودي دارند، سرد مزاجها برعکسند، يعني در دوران ابتداي عمرشان، چون مزاج سن آنها گرم و مزاج مادرزاديشان سرد است، شكوفايي بهتري دارند و به محض اينكه به سن 40 سالگي ميرسند افت شديد در همه برنامههايشان چه از نظر جسمي و چه از نظر فكري پيدا ميكنند.
توجه و تاکید علم طب و دنیای پزشکی در قرن حاضر به سمت و سوی درمان های غیر دارویی و روش های سنتی و اسلامی، جایگاه مهم و قابل ملاحظه بودن این روش های ایرانی را در درمان آشکار می نماید .مهمترین نتیجه اجتماعی طب سنتی و اسلامی این است که با این کار ما می توانیم به خود باوری علمی، ملی و خودکفایی طبی برسیم.